۱۳۸۹/۰۵/۱۱

در حمایت از وبلاگ نویس در بند بابک خرمدین

حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر در ۲۲ آذر ماه ۸۸ بدون هیچ اتهامی به همراه برادرش بازداشت شد و اکنون نیز در بند ۲ الف سپاه در زندان اوین به سر می‌برد . تاکنون نیز اتهام حسین رونقی ملکی مشخص نشده و هیچ دادگاهی نیز برای او در نظر گرفته نشده است. حسین از زمان بازداشت تحت شکنجه های جسمی و روانی قرار داشته و یک بار دست به اعتصاب غذا زده است. . امروز خبردار شدیم که حسین برای انجام مصاحبه تلویزیونی و اعترافات غیر واقعی تحت فشار است و برای اعتراض به فشارها بر خود و خانواده اش از امروز اعتصاب غذای خود را از سر گرفته است.

ما جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی خواهان آزادی فوری حسین رونقی ملکی هستیم و دولت جمهوری اسلامی ایران را مسئول مستقیم جان او می‌دانیم. ما از همه فعالین حقوق بشر درخواست می‌کنیم که با سازمانهای بین المللی و مقامات محلی خود تماس گرفته و از آنها بخواهند که به دولت ایران مسئولیت آنها در قبال جان زندانیان را گوشزد کنند. زندانهای ایران تبدیل به قتلگاه زندانیان شده است و باید سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشر هر چه سریعتر با ارسال هیئت های بازرسی به نجات جان زندانیان بی پناه بشتابند.

جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی

رونوشت
دبیرکل سازمان ملل عالیجناب بان کی مون
خانم ناوی پیلای رییس کمیسیون حقوق بشر
گزارشگران بدون مرز
صلیب سرخ بین المللی
عفو بین الملل

 

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۸/۱۰/۲۴

نازنین، اما من که میدانم او چه کسی است!

پیرمردی صبح زود از خانه خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید . عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به درمانگاه رساندند . پرستاران ابتدا زخم های پیرمرد را پانسمان کردند، سپس به او گفتند : باید از تو عکس برداری شود تا معلوم شود جایی از بدنت آسیب ندیده است.پیرمرد غمگین شد و گفت عجله دارد و نیازی به عکس برداری نیست.
پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند . پیرمرد گفت : زنم در خانه سالمندان است هر صبح آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم، نمی خواهم دیر شود. پرستاری به او گفت : خودمان به او خبر می دهیم.
پیرمرد با اندوه گفت : خیلی متاسفم او آلزایمر دارد ، چیزی را متوجه نخواهد شد. حتی مرا هم نمی شناسد.
پرستار با حیرت گفت : وقتی نمی داند شما چه کسی هستید چرا هرروز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟
پیر مرد با صدایی گرفته به آرامی گفت : اما من که میدانم او چه کسی است.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۸/۱۰/۱۷

خداحافظ

دیگه عادت کردیم، معمولن خبرهای بد چند مرحله ای هستند. ملاحظه ما را میکنند تا بعد از بیست و چند سال دوری یکدفعه تالاپ نیفتیم زمین.
اول تلفنی میگویند فلانی در بیمارستان است فردایش میگویند حالش بسیار بد است و روز دیگر میگویند : رفت.

همین چند روز پیش بود که برادرم میگفت مامان بمن میگه نرو تظاهرات و بعد خودش روز عاشورا رفته جلوی دانشگاه صنعتی و به بسیجی ها و نیروهای انتظامی میگه خجالت نمیکشید که به روی خواهران و برادران خودتان اسلحه می کشید، تف به روتون. و بعد از میان دود گاز اشک آور خودش را بخانه رسانده بود.
دیشب تلفنی خبر دادند که مادر درحالت کما و در بیمارستان است.
یعنی او هم رفت.
خداحافظ مامان

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۸/۰۹/۳۰

تصویر پاره پاره ی " جنایت"

Khomeyni Jalad
مسعود نقره‌کار
دانشجویان نه با تصویرآیت الله خمینی که با اندیشه ی ارتجاعی و جنایت آفرین خمینیسم کار داشته و دارند . دانشجویان اندیشه و کردار خمینی , بینانگذار حکومت خون و جنون را بر نمی تابند,اندیشه و کرداری که مرتکب جنایت,آنهم در حد جنایت علیه بشریت شده است. تطهیر خمینی به هر دلیل و بهانه ای اهانت به انسانیت , آزادی و دموکراسی ست.

معرکه گیران و تعزیه گردان های حکومت اسلامی ,معرکه و تعزیه ی پاره کردن و به آتش کشیده شدن عکس آیت الله خمینی را بساط کرد ه اند. در این معرکه ها و تعزیه خوانی ها تنها حکومت گران و عقبه های آن ها و عوام حزب الهی و سیاست بازان ابن الوقت گرد آمده اند و بر سر و سینه می زنند.این که حکومت گران اسلامی حربه ی نخ نمای پاره کردن تصویر خمینی را برای توجیه سرکوب و کشتار بیشتری از دگراندیشان و مخالفان سیاسی و عقیدتی خود رو کرده اند , می تواند صحت داشته باشد. تاریخ اسلام از این " قران بر سر نیزه کردن" ها و " پیراهن عثمان " ها کم ندارد, به ویژه تاریخ تشیع که تاریخ تقیه و دروغ "مصلحت آمیز" و کاربرد همه ی انواع وسایل برای رسیدن به هدف است , شیوه ای که حکومت اسلامی نیز سی سال است به کار گرفته است . ادعا ی این که دانشجویان تصویر خمینی را پاره کرده اند و به آتش کشیده اند ,واهی و غیرواقعی ست ,چرا که دانشجو یان نه با تصویر خمینی که با اندیشه ی ارتجاعی و جنایت آفرین خمینیسم کار داشته و دارند . دانشجویان اندیشه و کرداری که حکومت خون و جنون را بنا نهاد, بر نمی تابند. اندیشه و کرداری که مرتکب جنایت,آنهم در حد جنایت علیه بشریت , شده است. دانشجویان اندیشه و کرداری را بر نمی تابند که مسبب بی آبرویی مردم میهن شان و ویرانی سرزمین شان شده است ؟ نه فقط دانشجویان حتی بازماندگان هزاران قربانی ِ این آیت الله نه با تصویر قاتل جگر گوشه های شان , که با اندیشه و کرداری که جنایت و جهل دستاورد آن است , در گیرند.

معرکه گیری و تعزیه خوانی و سینه زنی زیر ِ تصویر پاره پاره ی خمینی از سوی حکومت گران اسلامی و عوام حزب الهی قابل فهم است اما معرگیری برای تطهیر این آیت الله از سوی برخی که خود را " آزادیخواه و دموکرات ومدافع حقوق بشر" معرفی می کنند , تلخ ودردناک است .
مواضع دست اندر کاران تارنمای " ایران امروز" یکی از نمونه ها ست . اینان در رابطه با پاره کردن تصویر خمینی می نویسند : " ...... حمله به عکس کسی که ۲۰ سال پیش از دنیا رفته، فقط میتواند به نفع کودتاچیان تمام شود. پاره کردن یا آتش زدن عکس کسی که دیگر زنده نیست، به معنی تلاش برای حذف اندیشه اوست" ( ایران امروز , هشدار درباره‌ی حیله تکراری کودتاچیان!, یکشنبه 13 دسامبر) و این اظهار نظر را مقایسه کنید با شعار طلاب حوزه ی علمیه تهران که " .... اهانت به عکس امام (ره) آغاز تهاجم به ارزش های اوست " (سکولاریزم نو , یکشنبه 13 دسامبر).
بی تردید آزادی اندیشه از بنیان های آزادی و دموکراسی ست مشروط بر اینکه آن اندیشه و بانی اش جنایتی در ابعاد جنایت هایی که اندیشه و کردار آیت الله خمینی سبب شده است , مرتکب نشده باشد. تطهیر اندیشه و صاحب اندیشه ای که مرتکب جنایت های متعدد شده است را به حساب آزادی و دموکراسی و تکثر اندیشه گذاشتن, و برای طهارت جنایتکار و جنایت ها ی اش توجیه دموکراتیک ساختن , اهانت به آزادی و دموکراسی ست. آیت الله خمینی مسبب الاسباب حکومت "خون و جنون" است . تنها یک قلم از جنایت های این امام , یعنی صدور فتوی کشتار بزرگ سال 67 , او را در ردیف جنایتکاران تاریخ نشانده است , آیا این جنایت و جنایت های دیگر او برای اینکه دست اندرکاران تارنمای ایران امروز از " خط امام " شان فاصله بگیرند , کافی نبوده و نیست ؟ آیا جنایت هایی در این ابعاد را باید به عنوان" مسائل تاریخی " ای که تاریخ مصرف شان سپری شده , به بایگانی و فراموشی سپرد ؟. اندیشه و کردار خمینیسم و دستاورد های ضد بشری آن هرگز " تاریخی" به معنای " تقویمی" نخواهد شد ,این اندیشه و کردار در جامعه ی ما زنده و جاری ست و از جنون و جنایت تغذیه می کند .
معرکه ی تصویر پاره پاره ی خمینی بر سر ِ نیزه ی" سیمای جمهوری اسلامی" نبش قبر بیداد های این آیت الله ست,و تلنگری به " وجدان" کسانی ست که سیاست و فرهنگ و دین را تهی از انسانیت می خواهند.روش و تاکتیک سیاسی ِ آزادیخواهانه وآزاد اندیشانه با توجیه جنایت , آنهم در حد جنایت علیه بشریت - به هر دلیل و بهانه ای - نا همخوان و نا سازگار است. مشاطه گری ِ جنایت های خمینی به نام آزادی و تکثر اندیشه , تحقیر و تحمیق مردم آگاه میهنمان و ضایع کردن حقوق دمکراتیک آن ها ست.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۸/۰۹/۱۷

سرود دختران ایران

عسگر آهنین

ما همه دختران ِ ایرانیـم
ظاهرا ً، یک کمی، مسلمانیم
دشمنان ِ حجاب ِ اجباری،
از لج ِ مردمان ِ نادانیـم!
خُرده، ای شیخ ِ سنگواره، مگیر
زنده جانیم وُ شوخ و ُ شیطانیم
امر وُ نَهی ِ تو هیچ می دانیم
سخن ِ عقل ِ خویش می خوانیم
توُ، به عمّامه و ُ عبا خوش باش
ما به خود جامه نو ُ بپوشانیم
نبش ِ قبر ِ گذشته ها با تو
ما، ولی، با زمانه همخوانیم
روزگار ِ تو می شود سپری
ما که آزاده ایم، می مانیم
تاجهانی به کام ِ خود سازیم
دولت ِ مردگان بر اندازیم!


آلمان، ۲۰۰۹

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۸/۰۹/۰۹


دوستان از این اقدام به جای وبلاگ نویسان حمایت کنید:
اعدام جنایتی است که با آگاهي صورت می‌گیرد. .حکومت ايران اعدام را به مثابه اهرم کنترل و فشار در جامعه اعمال می‌کند و به اشکال مختلف شهروندان ایرانی را به قتل می‌رساند. نه تنها بسیاری از زندانیان سیاسی و کودکان در خطر مرگ قرار دارند بلکه افراد عادی نیز از ماجراجویی های نیروهای انتظامی و بسيج ایران در امان نیستند.اعدام های بدون دلیل , اعدام های شتاب زده و اعدام های خیابانی در ایران روز به روز شدت می‌گیرد.هم‌اکنون از سوی دادگاه انقلاب، برای پنج متهم به نام‌های محمد رضا علی زمانی _ آرش رحمانی‌پور _ رضا خادمی _ حامد روحی‌نژاد _ ناصر عبدالحسینی _حکم اعدام صادر شده است این متهمین را به اتهام شرکت در اغتشاشات و تبلیغات علیه نظام و عضویت درسازمان‌های مسلح و حتی بدون برخورداری از داشتن وکیل و حق دفاع قانونی، و بعد از آزار و شکنجه و اعتراف ‌گیری اجباری، در دادگاه‌های نمایشی به اعدام محکوم کردند و حالا به پای چوبه دار می‌برند.
شواهد متعدی در دست است که این پنج متهم در زمان انتخابات در زندان بسر می‌بردند و در نتیجه نمی‌توانسته‌اند در تظاهرات و اعتراضات مردمی پس از انتخابات شرکت و فعالیت داشته باشندما وبلاگ نویسان امضا کننده این بیانیه خواهان توقف فوری مجازات اعدام محمد رضا علی زمانی, آرش رحمانی پور؛ رضا خادمی, حامد روحی نژاد و ناصر . عبدالحسینی هستیم. ما به همه فعالین حقوق بشر؛ انسانهای آزادیخواه و سازمانهاي مدافع حقوق بشر هشدار ميدهيم که خطر تکرار فاجعه خونين قتل عام سال 67 بسيار جدی است و بر ما است که با جلوگیري از اجراي احکام اعدام از تکرار تلخ تاریخ و از قتل عام دستگیر شدگان جلوگيري کنيم... ,با توجه به تایید حکم اعدا م محمدرضا علی زمانی و با توجه به تهدیدهای دولتی بخصوص سخنان آقای اژه ای در باره اعدام قریب الوقوع مخالفان ما یک بار دیگر همه انسان دوستان و فعالین حقوق بشر را به نجات جان این پنج نفر فرامی‌خوانیم .. ما از سازمان ملل ؛ صلیب سرخ بین المللی ؛ سازمان عفو بین الملل و همه سازمان های حقوق بشر می‌خواهیم که با فشار به دولت ايران مانع اجرای اين احکام اعدام شوند. ما از آقاي بان کی مون به عنوان رییس سازمان ملل متحد می‌خواهیم که به دولت ایران مسئوليت های خود در قبال قوانين حقوق بشر را گوشزد کرده و برای نجات جان شهروندان ايرانی همه اقدامات لازم حتی تعلیق عضويت ایران در سازمان ملل تا زمان التزام به قوانين حقوق بشر را به عمل آورند.. ما همه وبلاگ نویسان و همه فعالين حقوق بشر و سازمانهاي حقوق بشر را به پیوستن به این کمپين و به اقدام فوری برای توقف مجازات اعدام در ایران به طور کلی و توقف مجازات اعدام محمد رضا علی زمانی, آرش رحمانی پور؛ رضا خادمی, حامد روحي نژاد و ناصرعبدالحسینی به طور اخص فرا می‌خوانیم .

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

۱۳۸۸/۰۶/۰۸

پیرِما گفت : خوشبختی در بی آرزوئی است.
اما دو آرزو را نمیتوانم نداشته باشم، یکی کوچک و دیگری بزرگ.
اولی سقوط این جانیانِ است و دومی دمکراسی و آزادی برای مردم ایران.
و برای هر دو، تا جائی که بفهمم و بتوانم تلاش میکنم.

جائی چند خط بالا را خواندم و به دلم نشست، انگاری آینه ای در مقابلم بود.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Mohandes :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed